مسجد  حضرت اباالفضل ع
مسجد  حضرت اباالفضل ع

مسجد حضرت اباالفضل ع

موانع جذب جوانان به مساجد

موانع جذب جوانان به مساجد  



الف ) درونى  


1 - خانواده  


خانواده نهادى است که پایه سعادت یا شقاوت انسان در آن پى ریزى شده و از آن نشأت گرفته است ؛ خوشبختى یا بدبختى آینده و سرنوشت افتخارآمیز یا نکبت در خانواده رقم مى خورد؛ به همین سبب بخشى از عوامل و موانع جذب جوانان به مساجد، ریشه در کانون خانواده دارد که از جمله موانع جذب جوانان به مساجد، مى توان این موارد را نام برد:


الف ) والدینى که خود به ظاهر مسلمان اند ولى عملا پایبند به احکام و تکلیف هاى دین نیستند و در عمل بى اعتنا هستند این والدین با مراکز مذهبى و برنامه هاى دینى و مساجد بیگانه اند و قهرا فرزندانشان هم برابر عملکرد و سیره آنها مشى مى کنند و نوعا شخصیت فرزندان چنین خانواده هایى جداى از دین شکل مى گیرد.


ب ) معاشرت ها و مهمانى هاى خانوادگى و خویشاوندى و دوستان ، اختلاطهاى نامشروع و ضد اخلاق ، بى بند و بارى و مراعات نکردن ضوابط و حدود شرعى در معاشرت هایى که زمینه ساز فساد و آلودگى است .


نوجوان و جوان در سنى است که آزادى مطلق و لذت گرایى و بى بند و بارى و ارضاى غرایز، موافق با طبع اولیه و طبیعت اوست و چون دین و مراعات اصول اخلاقى او را محدود و مقید مى کند با طبع اولیه او سازگار نیست ، پس قهرا تمایلى به ورود به مسجد یا هر مرکز دینى از خود نشان نمى دهد و این گونه معاشرت ها در چنان خانواده هایى با نتایج تخریبى که در پى دارد، راهنمایى ها و تلاش هاى عوامل سازنده بیرونى را هم خنثى و بى اثر مى کند.


ج ) بى توجهى و حساسیت نداشتن والدین مسلمان و متدین در خصوص تربیت دینى و تکلیف هاى الهى فرزندان که نه تنها از همان سنین پایین بچه ها را به انجام دادن فرایض و حدود الهى عادت نمى دهند و تشویق نمى کنند، چنانچه فرزندان نیز از دیگران یا جاهاى دیگر اثر پذیرفته باشند و در امر دین اهتمام ورزند، والدین از بى توجهى یا به بهانه اینکه الآن برایشان زود است و یا اکنون بر آنها واجب نیست ، فى المثل : با نماز، روزه ، حجاب و غیره فرزندان ، مخالفت مى کنند.


همین بى توجهى والدین در سنین پایین فرزندان و بى توجهى خانواده در پیوند دادن فرزندان خود به مسجد، و مأنوس کردن با بچه هاى مسجد و انجام ندادن تکلیف هاى دینى از آغاز، سبب مى شود که این فرزندان در سنین بالا با مساجد و مسائل دینى بیگانه شوند، یا اگر تمایلى در آنها پدید آید، عملا براى آنها سخت است که با مسجد انس گیرند و به تقیدات دینى پایبند باشند این گونه افراد فکر مى کنند در صورت تمسک به مسائل دینى ، در میان دوستان شان خجل خواهند شد.


د) اختلاف والدینى که خود را متدین و پایبند به قیود مذهبى و احکام دین مى دانند، ولى در محیط خانه ، گاه نزد بچه ها دعوا و مشاجره و توهین و غیره به یکدیگر روا مى دارند، پدر و مادر برخى احکام دین را بر سر هم چماق مى کنند و نتیجه این گونه برخوردهاى منفى و نامناسب ، علاوه بر آثار سوء عدیده در روح و روان و اعصاب بچه ها، بدبینى و تنفر از مراکز دینى ، از جمله مسجد را، در پى خواهد داشت .


ه ) زمینه سازى نکردن به منظور ایجاد آمادگى و پذیرش در نوجوان و جوان که گاه ممکن است جاذبه برنامه هاى تلویزیون یا بازى فوتبال و یا غیره ، بیش از نماز اول وقت یا ورود به مسجد براى استفاده از برنامه هاى آن باشد.


و) تحمیل ها در اداى تکالیف هاى دینى بى آنکه فرزندان توجیه شوند، آن هم بدون در نظر گرفتن استطاعت و ظرفیت جسمى و روانى یا حال و نشاط و وقت کافى آنها و سوء استفاده از حیا و رودربایستى ها در آن تحمیل ها.


براى نمونه یک نویسنده ضد مذهب مسیحى علت بیزارى و تنفر خود را از مذهب مسیحیت و کلیسا همین تحمیل هاى نامعقول و غیر منطقى ذکر مى کند.

ز) وجود تناقض در رفتار و کردار والدین که الگوى فرزندانشان هستند.


ح ) ممانعت از ورود فرزندان به مسجد و تبلیغ سوء علیه روحانیون و دین و ایجاد حس بدبینى و القاى باورهاى غلط به جوانان و نوجوانان و دلسرد کردن آنها از حضور در مساجد و غیره .


2 - محیطهاى آموزشى  


الف ) ناهماهنگى تربیتى بین خانه و مدرسه .


ب ) تضاد در متن برنامه ها و ناهماهنگى در نظام آموزشى و محتویات کتب درسى و آنچه در کلاس ها مطرح مى شود.


ج ) نبودن امکان لازم و مناسب مانند کتاب ، نمازخانه مناسب ، نماز جماعت ، جلسات دینى و فوق برنامه هاى جذاب و مفید و اقناع کننده با کمبود حضور مبلغان لایق و آگاه به مناسبت هاى مختلف در محیطهاى آموزشى ، جلسات پرسش و پاسخ و غیره .


د) منحصر بودن فعالیت ها و آموزش هاى دینى به معلمان و مربیان دینى یا گروه معارف دانشگاه ها.


ه ) ناتوانى علمى یا بى حوصلگى یا آشنا نبودن با شیوه هاى صحیح آموزشى و هنر معلمى برخى معلمان و مربیان و استادان در محیطهاى آموزشى به ویژه در آموزش هاى دینى و پاسخ گو نبودن به نیازهاى فکرى و فرهنگى و فطرت حقیقت جویى ، پى جویى و کنجکاوى نوجوانان و جوانان که بتدریج حالت دین زدگى در دانش آموزان و دانشجویان پدید مى آورد.


از آن طرف جوانان ما اگر با وجود خلأ فکرى و مذهبى با متولیان مکتب و بینش مواجه شوند که به گونه اى جذاب با برخوردهاى زیبا و عاطفى و... نیاز او را به صورت دیگرى پاسخ دهند طبیعى است که جذب دیگران خواهند شد.


و) القاى ناهماهنگى دین و علم و اصرار بر متضاد بودن آن دو از جانب برخى آموزگاران و استادان بى تعهد.


ز) بدآموزى ، مغلطه کارى ، تبلیغات سوء و تلقینات ناصواب .


3 - جامعه  


الف ) دوستان ناباب و معاشران ناصالح .


ب ) آلوده کردن جو عمومى حاکم بر جامعه و محیط ناامن فکرى و فرهنگى براى جوانان .


ج ) فشار و تحصیل کارى نامعقول و توجیه نشدنى .


د) سوء عملکرد دستگاه هاى اجرایى و نیروهاى انتظامى در برخى از برخوردها با افراد خاطى و مسئله دار.


ه ) تناقض در گفتار و رفتار برخى مسئولان و کارگزاران نظام اسلامى .


و) آزادى هاى بى حد و حصر و سوء استفاده فرصت طلبان و مسامحه مسئولان در نظارت و برخورد قانونى با مسائل .


ز) کمرنگ شدن تدریجى معنویت در جامعه و گرایش شدید به مادیات ، حتى در میان مسئولان و کارگزاران ، ارزش بودن مادیات و بى توجهى به معنویات که این بیمارى با تأسف در ازدواج و انتخاب شغل و موقعیت هاى اجتماعى ، به نحو بارزى نمایان مى شود و هیچ گاه به معنویات توجهى نمى شود.


ن ) جشن هاى عروسى در منازل و تالارها که گاه در خیابان هاى شهر هم به شکل زننده اى مشاهده مى شود.


ح ) بى ضابطگى و نظارت نکردن جدى بر ورود ارمغان غرب : لباس هاى نامناسب و نوارهاى ویدئویى ضد اخلاق و فضیلت ، مجلاتى با عکس هاى مستهجن ، مسافرت به کشورهاى خارجى به ویژه غرب و تأثیرپذیرى از آن و گشت هاى سیاحتى و رفت و آمدها.


ط) صف بندى هاى اجتماعى و احزاب سیاسى ، گروه هاى انحرافى مانند تکنو، متالیکا و غیره که هر یک مرام و تفکر و برنامه ضد اخلاقى خاصى دارند و دام تله اى براى شکار نوجوانان و جوانان معصوم بى خبر هستند. هدف این گروه ها به انحراف و فساد کشاندن آنان است .


این ها آزادانه در جامعه فعالیت مى کنند و سبب خود آزارى و سادیسم و مزاحمت و جنون و رشد فساد و برهم زدن امنیت جامعه و منکوب ساختن حیثیت اجتماعى و عفت عمومى مى شوند و با تأسف مسئولان امر نیز از آنها جلوگیرى نمى کنند.


اگر کسانى هم به لحاظ احساس مسئولیت ، واکنش نشان مى دهند و با آن ها برخورد کنند، در محاکم قضایى نه تنها با آنها برخورد قانونى معقول و جدى نمى شود و محکوم نمى گردند، بلکه آمر به معروف و ناهى از منکر، خود دچار مشکل مى شود که جدا جاى تأسف است که گاه آن چنان بى اعتنا و ساکت و غافلیم ، چه دولت و چه مردم حزب الله متدین ، که انگار افراد منحط و فاسد و مخالف در کشور وجود ندارند، ما ناخواسته در عمل آنها را تأیید و عملکردشان را نادیده مى گیریم و باعث مى شویم تا جوانها به دام گرفتار آیند، چگونه مى توان انتظار داشت جوان بى تجربه در سنى که تمایلات و گرایش ها و خواسته ها، به شدت در باطن او وجود دارد، پاک و سالم بماند و به فضیلت ها رو کند و در مجسد معتکف و در آنجا پرورده شود؛ حال آنکه در کوچه ها و خیابان ها به هر سو مى نگرد، شاهد صحنه ها و مظاهرى است که به هیچ وجه در خور نظام و شئون اسلامى نیست .


4 - خود فرد


الف ) از جمله موانع جذب جوانان به مسجد و گریز از مراکز دینى و از مهمترین ادله بى علاقگى به امور مذهبى یا تنفر از دین و گرایش به پوچى و انحراف در جوانان ، فقدان جهان بینى مطلوب و نداشتن بینش صحیح است ، اگر باورها در انسان منفى ، سراب گونه و غلط باشد، طبیعى است که اعمال و کردار مبتنى بر آن باورها، صحیح و متکامل و سعادت آفرین نخواهد بود، چون از حرکات ، سکنات ، کردار، کنش هاى رفتارى و جلوه هاى عملى فرد که نمودى از باورهاى درونى اوست و حتى از طرز لباس پوشیدن ، سخن گفتن ، ژست گرفتن و استخدام کردن واژه ها در محاورات روزمره فرد مى توان به سهولت به عقاید و باورهاى او پى برد؛ مثلا کسى که خدا و قیامت را باور داشته و در حقیقت انسانى وارسته و مؤمن است ، ایمان و باورهاى دینى و مذهبى خود، حتى در ظاهر اعمال ، رفتار، حرکات ، سکنات ، نگاه و برخورد و مراوده و معاشرت هاى او اثر مى گذارد؛ فى المثل از پوشش نامناسب و حضور در مجامع یا از ورود به مواضع اتهام و موارد احتمال لغزش و گناه پرهیز و خوددارى مى کند؛ چرا که آنها را با شخصیت خود سازگار نمى بیند و تناسبى بین خود و آن نحو پوشیدن یا ورود در مکانهاى نامناسب و آلوده ، احساس نمى کند.


چه بسا ممکن است از لحاظ احساسات فردى و گرایش ذاتى و زیبایى گرایى ، با آنکه به زیبایى مى اندیشد و خودنمایى و زیبایى را دوست دارد، از وسائل زینتى و آرایش زننده و تبرج صرف نظر و از پوشش نامناسب و دون شأن خود و مد گرایى پرهیز نماید.


و یا بالعکس شخصى به دلیل مد گرایى و تقلید، از چیزى که مناسب شخصیت او نیست و بر اساس همان باورهاى غلط درونى اوست به گونه اى نامناسب لباس بپوشد و در کوچه و خیابان ظاهر شود و با زبان پوشش و لباس باورهاى غلط خود را به رخ دیگران بکشد و فخر و خودنمایى کند، زیرا آنچه براى او مهم است ، مد گرایى بر اساس بینش و اندیشه هاى غلط است .


فرض کنید خانمى که مانتوى بلند و مناسب مى پوشد ولى نه براى مراعات حجاب و حفظ گوهر عفاف یا مردى که صورت خود را با تیغ نمى تراشد و ریش مى گذارد ولى نه به جهات شرعى و مانند آن ، بنابراین عقاید و باورهاى درونى فرد، او را تعدیل و کنترل یا افسار گسیخته و بى بند و بار مى سازد.


این است که مى گوییم باورهاى صحیح و بینش مطابق با حقیقت مى تواند جوان را در مسیر هدایت و تکامل قرار دهد و همان باورهاى صحیح و حق ، پلیس و محافظ درونى مطمئن براى او باشد و او را صیانت کند.


ب ) شکست ها و سرخوردگى ها و کمبودها و عقده هاى روانى .


ج ) اثر پذیرى از تبلیغات سوء علیه اسلام و روحانیون .


د) بداشت غلط از دین و نداشتن بنیان و مایه علمى لازم (علم دین ) و شناخت ناقص و غیر اصولى از مذهب و فلسفه دین .


ه ) نداشتن معرفت لازم (ولو به اجمال ) به فلسفه و رموز احکام دین و دستورهاى الهى ؛ شخص با دید سطحى و اندیشه ابتدایى تصور مى کند دستورهاى دینى اعماق پوچ و بى فایده است پس نباید به آنها عمل کرد.


امیر المؤمنین علیه السلام مى فرمایند:

الناس اعدأ ما جهلوا.


با تأسف از این لحاظ نیز اندیشمندان آگاه و نویسندگان و محققان آثار مدون چندانى ارائه نکرده اند که بتواند پاسخ گوى نفس نقاد و ذهن پویاى نسل جوان تشنه و تحصیل کرده جستجوگر باشد.


بى اطلاعى از مفاهیم ارزشى اسلام و روى آوردن به توهمات و تخیلات و رمان و مجلات و جراید ورزشى و قهرمان پرستى و حقیقت گریز و خواند داستان هاى افسانه اى و فرار از مسئولیت و پر کردن اوقات فراغت با آنها و خلأ فکرى و کمبودهاى روانى جوان را به ورطه فساد اخلاقى مى کشاند که عاقبت او را با مسجد و آثار حسن آن و ارزش ها انسانى بیگانه مى شد و از او موجودى غیر آنچه در فلسفه آفرینش مطرح شده و مد نظر بوده بار مى آورد.


5 - مسجد


و اما موانع جذب جوانان به مساجد که از خود مسجد ناشى مى شود عبارت است از:


1 - متنوع نبودن برنامه هاى مساجد که اغلب یکنواخت ، کسالت آور و خسته کننده است و نا آشنا بودن گردانندگان آن با شیوه هاى جذب جوانان و فنون تبلیغ در مقابل متنوع و جذاب بودن برنامه هاى بیرون نظیر باشگاه هاى ورزشى ، ویدئو، ماهواره و غیره ؛ باید اذعان داشت که :


2 - منطبق نبودن برنامه هاى مساجد با نیازهاى فکرى و فرهنگى جوانان و مناسب نبودن وضع زمان و مسائل روز.


3 - تکرارى بودن حرفها و سخنان روحانیان در موضوعاتى خاص که جوان احساس مى کند اگر در مسجد حضور یابد بهره اى نخواهد برد.


4 - طرح نکردن مسائل جوانان و حل مشکلات آنان .


5 - عدم ارائه برنامه هاى مناسب و مطرح نکردن دو عامل مهم :


الف ) آثار و فواید مسجد و برکات آن و ویژگى هاى فرد اهل مسجد.


ب ) آثار سوء و پیامدهاى منفى گریز از مساجد و دورى از آن و خصوصیات فرد بیگانه با مساجد.


6 - اختصاصى شدن تدریجى برخى مساجد تنها براى قشر پیران و احساس غربت و حقارت براى جوان ، که اینجا دیگر جاى او نیست .


7 - گاه موانع حضور جوانان در مساجد، فصلى و مقطعى است ؛ نظیر همزمان بودن ایام ماه مبارک رمضان یا محرم و غیره با اوقات امتحانات و پایان ترم دانشگاه ها، که باید مسئولان آموزش و پرورش تمهیداتى به کار گرفته و چاره اى بیندیشد.


9 - طولانى بودن نماز جماعت و سخنرانى ، و به تأخیر انداختن کارهاى واجب .


10 - برپایى فعالیت هاى فرهنگى مساجد در ایام خاصى از سال ، نظیر ماه مبارک رمضان یا ماه محرم با روزهاى عید یا وفات امامان معصوم علیهم السلام و مجالس ختم ؛ که براى جوانان عادت همیشگى نمى شود.


11 - محل درآمد بودن مسجد براى بعضى از روحانیان که سال ها امام جماعت مسجد خاصى بوده اند و حرف جدیدى براى گفتن ندارند و زحمت تحقیق و مطالعه و بیان مطالب جدید به خود نمى دهند.


12 - وضع نامناسب لباس و شکل ظاهرى امام جماعت یا مبلغ اسلامى که از آراستگى ظاهر را ذکر مى کند.


چه اینکه سیره نبى اکرم صلى الله علیه و آله ، امامان معصوم علیهم السلام و علماى بزرگ وارسته ، علاوه بر پیراستگى باطن ، مراعات نظافت و آراستگى قیافه و ظاهر نیز بوده است .


13 - وجود تناقض در گفتار و کردار و اعظان دین است که در محراب و بالاى منبر یک طور و در خلوت طور دیگر عمل مى کنند.


14 - مشاهده ضعف ها در وابستگان درجه اول امام جماعت (همسر و فرزندان و مادر و پدر) و افراد تحت تکفل او؛ و انذر عشیرتک الاقربین .


15 - وجود هیئت امنا و خادمان تند و خشن و بد اخلاق و مستبد در مسجد که دافعه قوى دارند.


اعمال روش هاى خشک و مستبدانه در آموزش هاى مذهبى و به کار گیرى شیوه هاى غلط تعلیمى و در خواست اطاعت کورکورانه و بى قید و شرط که موجب بى علاقگى و دلسردى از دین و مراکز دینى مى شود.


17 - مراعات نکردن عفت کلام و بکار گیرى واژه ها و کلمات نامناسب و سوء تفاهم برانگیز و دون شأن مبلغ اسلام ، در سخنرانى ها و مراعات نکردن ادب در گفتار و نگاه و نداشتن برخورد زیبا از لحاظ روانى در جذب مخاطب بسیار مؤثر است .


18 - وجود افسانه و اساطیر و موهومات و خرافات و شبهات و تحریفات به اسم مذهب در تبلیغات که سبب بدنامى و کاستن جاذبه دین در اذهان مى شود.


19 - کج فهمى در دین و تبلیغات ناقص و بد معرفى کردن دین به مردم و بدآموزى و افراط.


20 - ناآشنایى با روان شناسى تبلیغات ، موقع نشناسى ، نداشتن حسن انتخاب و کج سلیقگى در طرح مطالب در برخورد؛ مردم .


21 - وجود امامان جماعت در مساجد که صلاحیت علمى و توان تبلیغى ، اخلاقى ، سیاسى و اجتماعى لازم را ندارند و کسانى که خوشنام و خوش سابقه نیستند و تبلیغ و امامتشان به دل نمى نشیند.


22 - تشخیص ندادن و نداشتن درک صحیح از روان شناسى دوره جوانى و بیگانه بودن با دنیاى جوانان و ندانستن زبان آنها و ناتوانى در طرح ارزش ها و مجاب ساختن آنان و متقاعد کردن و پاسخگو بودن به سؤالات آنان ، رمز موفقیت استاد شهید مطهرى در بیان و بنان و نفوذ در میان قشر جوان و تحصیل کرده ، همین درد شناسى و آشنا بودن و با نیاز و زبان مخاطبان خود بود.


23 - القاى ترک لذت و بهره نبردن از مواهب و نعمت هاى الهى و پرهیز از شیک پوشى و آراستگى به اسم دین و تلقین اینکه دین دار واقعى نباید بخندد، لذت ببرد و شیک بپوشد.


ب ) بیرونى  


اما آنچه به عنوان موانع مشترک جذب جوانان به مساجد، در خانه و مدرسه اجتماع است که درخور توجه و جاى تأمل و تعمق و بازنگرى است ، وجود دوگانگى و تناقض در گفتار و اعمال است .


یعنى اینکه نوجوان و جوان در معاشرت و مصاحبت با اعضاى خانواده ، به ویژه والدین و در محیطهاى آموزشى به ویژه با رفتار کسانى که مسئولیت دینى و پرورشى او را به عهده دارند، و با ورود به اجتماع ارتباط با مردم در جامعه و مظاهر و موقعیت هاى گوناگون آن و مخصوصا در مساجد و مراکز دینى نباید شاهد اعمال و رفتارى باشد که مغایر با تعالیم اخلاقى و دینى است و با عقاید و آموخته هاى اسلامى او منافات دارد، زیرا جوان با دقت آنان را زیر نظر داشته و رفتار آنها را سرمشق و راهنماى خوى قرار مى دهد، آنگاه اگر ببیند رفتار پیروان دین به ویژه بانیان مذهب و ایدئولوگ هاى اسلامى با نقش و روش و سلوک اسلامى و ارزش هاى دینى کمتر ارتباط دارد بتدریج به مسائل اخلاقى و مقدمات مذهبى و مراکز دینى و حضور در مسجد دلسرد و بى اعتنا مى شود و اگر در خانه هم که او تأثیر پذیر تر است شاهد نوعى هماهنگى با اجتماع باشد و در مدرسه و مسجد هم دوگانگى در رفتار وجود داشته باشد، طبیعى است که آثار تربیت دینى در نوجوان و جوان بتدریج از بین مى رود و یا وقتى در جایى شاهد رهنمود خاصى است که با دیگر محیطها و موقعیت ها متناقض کرده و در تضاد است (چهار نوع تربیت متفاوت و معارض هم که به جنگ یکدیگر بر مى خیزند)، انصاف بدهید در این بین متحیر و سرگردان باشد که حق با کیست و کدام یک از آنها؛ حقیقت منطبق است ، چه بسا دیرى نپایید که به همه پشت پا زند و به لائیکى و پوچ گرایى (نهلیسم ) گراید زیرا در کشمکش این همه اندیشه ها و مظاهر مختلف اجتماعى عاقبت گمشده خود را نمى یابد و راهى که رفتنى است و باید برود، بر او نهان و بر سر چند راهى سرگردان مى ماند و وقتى به اطراف خود مى نگرد، کسانى مثل خود را مى بیند که بى علاقه به دین یا متنفر از تقیدات دینى و مقدسات مذهبى اند؛ آنگاه با حالت تردید به مسائل مى نگرند، زیرا آنان نیز مثل او، فرصت مطالعه و بررسى نیافته اند یا قدرت تحلیل و انتخاب صحیح ندارند و یا بى اعتنا به زندگى نازل حیوانى ، سرگردان و جز خور و خواب و لذات مادى و غیره ، غمى ندارند.


این است که اگر الگوها (اعم از والدین ، معلمان ، مربیان ، استادان ، امامان جمعه و جماعت ، مبلغان اسلامى و علما و امراى نظام اسلامى ، دچار دوگانگى در گفتار و کردار باشند و اعمال آنها گفته هایشان را تصدیق نکند.


مطالب مرتبط:  1- اهمیت و فضیلت مسجد  2 - مسجد از دیدگاه میزان الحکمه  3- تفسیر آیات نماز   4- اهمیّت جماعت   5-نمازکارخانه انسان سازی


برگرفته از: کتاب جایگاه مساجد در فرهنگ اسلامى


R


در همین زمینه :

 گسترش فرهنگ نماز نیاز به همسویی نهادها دارد

 شهادت سید الساجدین امام زین العابدین برهمه شیعیان حضرت اش تسلیت باد

 ارکان نماز: تکبیرة الاحرام در آیات

 برگزاری 370 نشست دانش‌آموزی معارف نماز در مدارس کشور

 

نظر شما :نام :پست الکترونیک :* متن :




مرکز مجازی مهدویت


Copyright © Mahdaviat IT Center. All right reserved.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.